مروری بر تاریخچه عکاسی و عکاسی آنالوگ
عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است. سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست. موزی فیلسوف چینی،ارسطو و اقلیدس ریاضیدانان یونانی در سدهٔ ۵ و ۴ پیش از میلاد نحوهٔ کارکرد دوربین سوراخ سوزنی را شرح دادهبودند. در یونان باستان عقیده بر این بود که نور از چشم به سمت اشیا میتابد و بازتاب آن باعث دیدن میشود. ارسطو و اقلیدس با استفاده از تئوری سوراخسوزنی تلاش کردند خلاف آن نظریه را ثابت کنند؛ آنها در پشت دوربینهای سوراخ سوزنی صفحهای نیمهمات قرار میدادند تا تصویر بازتابشده روی آن با چشم دیده شود. در قرن ششم میلادی، آنتمیوس ریاضیدان بیزانسی در آزمایشهای خود از دوربین تاریکخانهای استفاده کرد.
نخستین عکس ثبتشده در تاریخ توسط ژوزف نیسفور نیپس
ریشه کلمه فتوگرافی
کلمهی فتوگرافی از واژه های یونانی نور و نوشتن مشتق شده است. که از ترکیب آن دو، نوشتن با نور استخراج میشود.
سوراخ سوزنی
ابن هیثم تئوری دوربین سوراخ سوزنی را گسترش داد و در مشاهدات خورشید گرفتگی خود از وسیلهای به نام «جعبه تاریک» استفاده کرده بود. بسیاری او را علاوه بر پایهگذار عکاسی، نخستین دانشمندی میدانند که فیزیک را بهطور کامل به دانشی تجربی تبدیل کرد. او که مخترعذرهبین است، برای نخستینبار از دوربین سوراخ سوزنی و دوربین تاریکخانهای در آزمایشهایش جهت بررسی خواص نور استفاده کرد. آلبرتوس ماگنوس در قرن سیزدهم میلادی نیترات نقره و ژرژ فابریسیوس نقره کلرید را کشف کرد. و دانیل باربارو در سال ۱۵۶۸ میلادی نحوهٔ عملکرددیافراگم و کارکرد عدسی در دوربین تاریکخانهای را شرح داد. ویلهلم هومبرگ در سال ۱۶۹۴ میلادی توضیح داد که نور چگونه برخی از مواد شیمیایی را تاریک میکند و در سال ۱۸۰۲ میلادی توماس وجوود انگلیسی توانست بر روی سطحهای حساس شده با نیترات نقره تصویر شفافی به دست آورد.
اتاق تاریک
نحوهٔ کارکرد دوربین تاریکخانهای و اتاق تاریک
اتاق تاریک منجر به تکامل عکاسی و پیدایش دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از اتاقی بدون پنجرهاست که به جز روزنهای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده، هیچ نوری به آن وارد نمیشود. تصاویر یا چشماندازهای روبهروی روزنه به صورت وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب مییابد که قابل دیدن است. بعضی از نگارگران از تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی استفاده میکردند. بعدها همین اتاق تاریک در ابعاد کوچکتر تبدیل شد به دوربین عکاسی، یعنی در برابر روزنهای که وجود داشت ماده حساس به نور قرار میدادند تا تصاویر بازتابش یافته، ثبت و ضبط شوند.
اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسه فور نیپس تولید شد اما در هنگام رونوشتبرداری از بین رفت. اما نیپس در سال ۱۸۲۶ دوباره توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. ولی زمان نوردهی این عکس هشت ساعت بود که زمان بسیار درازی است، و مشکل دیگر هم این بود که تصویر نگاتیو بود یعنی هرچه سفید بود را سیاه هرچه سیاه بود را سفید نشان میداد. به همین دلیل او به دنبال یافتن فرآیند بهتری بود و با همکاری لوئی داگر، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز در سال ۱۸۱۶ میلادی انجام دادند؛ در آن سال شولتز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و گچ در مقابل نور، تیره میشوند.
داگرئوتایپ
یک عکس داگرئوتیپ که توسطلوئی داگر در سال ۱۸۳۷عکسبرداری شده
نیپس در سال ۱۸۳۳ درگذشت؛ ولی داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند. داگرئوتایپ بدینگونه بود که به صفحهای نقرهای مدتی بخار ید داده تا نسبت به نور حساس شود، سپس آن را درون یک دوربین جعبهای گذاشته و با برداشتن عدسیحدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه نور از شی موردنظر به صفحهٔ نقره ای تابانده میشد. برای ظهور تصویر، صفحه را در محلول جیوه با حرارت ۶۵ درجه قرار میداد تا با چسبیدن ذرات نقره و جیوه، عکس بوجود آید؛ سپس صفحه را در آب سرد فرو میبرد تا سطح آن پایدار گردد، در نهایت صفحه را در آبنمک (سدیم کلرید) قرار میداد و تصویر ظاهر میشد. یکی از مشکلات روش داگرئوتایپ این بود که فقط میشد یک نسخهٔ پوزیتیو یا مثبت (عکس دائمی) از سوژه ثبت کرد.
کالوتایپ
این عکس در سال ۱۸۴۹ به روش کالوتایپ برداشته شده
در سال ۱۸۳۵ میلادی، چند ماه پس از اینکه نتیجهٔ آزمایشهای داگر اعلام شد، شیمیدان انگلیسی، هنری فاکس تالبوت گزارشی از روند عکاسی خود که آن را «طراحی نوری» نامیده بود منتشر کرد؛ تالبوت این روش را در سال ۱۸۳۵ ابداع کرده بود اما آن را مخفی نگه داشت و روش خود را کامل و در سال ۱۸۴۰ با عنوان کالوتایپ معرفی کرد.
در این روش، بهجای استفاده از صفحات فلزی، از کاغذ حساسشده به نیترات نقره با ترکیبی از سدیم کلرید و اسید گالیک استفاده کرد. کاغذ حساسشده به مدت دو دقیقه نوردهی میشد و پس از آن یک تصویر پنهان بوجود میآمد که آنرا با استفاده از پتاسیم یدید و سدیم سولفات به صورت نگاتیو (منفی) در اندازههای کوچکتر ثبت میکرد. سپس با استفاده از آن میشد نسخههای دائمی فراوانی در اندازههای مختلف تهیه کرد؛ تا پیش از این عکاسان مجبور بودند صفحهٔ حساس را به اندازهٔ شی موردنظر بسازند و امکان تغییر در اندازه وجود نداشت. تا سال ۱۸۶۰ روش داگرئوتایپ به کلی منسوخ شد و عکاسی مبتنی بر نسخههای نگاتیو و پوزیتیو جایگزین آن شد.
عکاسی رنگی اولیه
نخستین عکس رنگی از یکرویان که در سال ۱۸۶۱ توسط جیمز کلرک ماکسول عکسبرداریشده
در سال ۱۸۳۹ شیمیدان و ستارهشناس انگلیسی، جان هرشل با استفاده از سدیم تیو سولفات روشی را برای تهیهٔ نسخهٔ نگاتیو روی شیشه ابداع کرد که به مرور جایگزین نگاتیوهای کاغذی شد.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول فیزیکدان انگلیسی در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سهرنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکسرنگی را در سال ۱۹۶۱ به ثبت برساند.
بالاخره در سال ۱۸۷۴، یک شرکت انگلیسی اولین شیشههای خشک عکاسی را به بازار عرضه کرد و عکاسی جنبهٔ عملی به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زیادی شیشه، از لحاظ سنگینی و شکنندگی، یکی از مشکلات پیش روی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۱ریچارد مادوکس، فیزیکدان و عکاس انگلیسی با ابداع فیلم عکاسی ژلاتینی، زمان عکسبرداری را کوتاه کرد و جابهجایی فیلمهای عکاسی را راحت نمود که نقطهٔ عطفی در تاریخ عکاسی محسوب میشود.
جورج ایستمن آمریکایی در سال ۱۸۸۴ فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد؛ شعار تبلیغاتی کمپانی کداک برای دوربینهایش چنین بود که «شما دکمه را فشار دهید، بقیهاش را ما انجام میدهیم. »
تصاویر دیجیتال در دههٔ ۱۹۶۰ و در جریان پیادهکردن انسان در ماه، تکامل پیدا کرد. دستگاههای گیرندهٔ امواج آنالوگ، اطلاعاتی که در مورد عکس از فضا ارسال میشد را بسیار دشوار دریافت میکردند. با دیجیتالیزه سیگنالها و تقویت آنها، پارازیتها حذف میشدند و تصاویر واضح بدست میآمد.
آزمایش کلودیون
کریستال پالاس در سال ۱۸۵۴
با کشف فردریک آرچر، به نام «کلودیون» گام بزرگی در صنعت عکاسی برداشته شد. آرچر یدور پتاسیم را در کلودیون حل کرده سپس با این مخلوط سطح یک شیشه پاک را میپوشانید و بلافاصله شیشه را در محلول نیترات نقره حساس میکرد. پس ازعکسبرداری در موقعی که شیشه هنوز خیس بود، فورا آن را در محلول پیروگالول و نیترات نقره ظاهر و با محلول هیپوسولفیت سدیم ثابت مینمود. نگاتیوهایی که بدین طریق به دست میآمد روی کاغذ آلبومین پوش چاپ میشد و سپس عکس به وسیله طلا به رنگ قهوهای قشنگی در میآمد. «لگری» و «راسل» طریقهای یافتند که مانع زوال حساسیت کلودیون در اثر خشکی میشد. با این عمل عکاسی یک قدم دیگر به سوی تکامل برداشت. در سال ۱۸۷۱ «مداکس» و چند دانشمند دیگر امولسیون ژلاتینو برمور را به دست آوردند و در سال ۱۸۷۴ میلادی «چارلز بنت» به وسیله گرم کردن برمور نقره در مجاورت آمونیاک حساسیت صفحات ژلاتینو برمورنقره را بالا برد. در این زمان سرعت عکسبرداری به یک صدم ثانیه و در ۱۸۹۵ به یک هزارم ثانیه رسید. اختراع فلاشهای الکترونی به سرعت عکاسی در شب و جاهای کم نور کمک بسیاری کرد.
یک دستگاه عکاسی، در آغاز پیدایش، وزن و حجم بسیاری داشت به طوری که حمل آن مشکل بود. ولی امروزه دوربینهای بسیار ظریفی ساخته شده که در جیب جا گرفته و کار با آن نیز بسیار آسان است. حساسیت امولسیونها نیز در طی این مدت در برابر نور زیادتر شد. در اوایل فقط تشعشعات آبی و بنفش صفحه را متاثر میساخت ولی در سال ۱۸۷۳ فوگل موفق شد که تاثیر اشعه با طولموج کوتاه (آبی و بنفش) را به تاخیر اندازد تا اشعه دیگر بتواند صفحه را سیاه کند. با این ابتکار رنگ سبز به صورتخاکستری در میآید. این امولسیون را «اورتوکروماتیک» نامیدند. بعد نور قرمز در روی صفحات تاثیر نمود و امولسیون آن را پانکروماتیک panchromatic نام نهادند. حساسیت صفحه حساس با این طریق باز هم به حساسیت چشم آدمی نزدیکتر گردید. قسمت اعظم بسط و رواج عکاسی آماتوری مدیون ابتکارات جرج ایستمن بود که فیلم عکاسی و شیشه را ساخت. در سال ۱۸۸۹ فیلم شفاف جانشین کاغذ شد.
عکاسی آنالوگ اصطلاحی است که بعد از ظهور عکاسی دیجیتال، به عکاسیای که با فیلم انجام میگیرد، اتلاق شد. در مقایسه با عکاسی دیجیتال که ضبط تصویر بوسیله تغییر در پتاسیل الکتریکی خروجی از سلولهای حساس به نور صورت میگیرد، پیشوند آنالوگ به سیستم ضبط شیمیایی تصویر که بدون وجود تغییرات الکتریکی است، اضافه شده است.
در عکاسی آنالوگ، تصویر بر روی فیلمی که با استفاده از ژلاتین، نقره برمید بصورت امولسیون بر روی پایه فیلم تهیه شده، ثبت میشود. ولی در دوربین عکاسی دیجیتال، سیگنال تولید شده از برخورد نور با صفحه حساس ضبط تصویر، توسط پردازشگر دوربین ضبط و برای ارسال و یا بازپخش آماده میشود.
ظهور فیلم سیاه و سفید
شخصی در حال ظهور یک عکس سیاه و سفید.
در ظهور فیلم عکاسی، چه سیاه و سفید، چه رنگی، که یک احــیاء شیمیایی اســت، ذرات نوردیده برمید نقره به فلز نقره سیاه متالیک تبدیل شده و نگاتیو را بوجود میآورند. نتیجه بدست آمده از ظهور را، از آن جهتنگاتیو مینامند که با صحنهٔ عکاسی رابطه عکس دارد. یعنی قسمتهایی از صحنه عکاسی که روشن هستند، در نتیجهٔ بدست آمده از ظهور، تیره ثبت میشوند و بالعکس. چاپ تماسی یا آگراندیسوری نگاتیو بر روی کاغذ عکاسیِ نگاتیو، نتیجه مثبت بدست میدهد.
ظهور ریورسال، برای بدست آوردن نتیجه مثبت (پزتیو) اجراء میشود. معمولاً حاصل کار این نوع ظهور را اسلاید مینامند.
در بین مراحل ظهور ریورسال سیاه سفید یک مرحله نور دادن وجود دارد. برای اینکه این مرحله بصورت کامل و عاری عیب و نقص صورت بگیرد، قرقره تانکهای ظهور باید کاملاً شیشهای باشد، تا سایه بوجود آمده از آن باعث خراب شدن نتیجه نگردد.
ظهور فیلم رنگی
ظهور فیلم رنگی از نظر دما به مراتب حساستر از ظهور فیلم سیاه و سفید است؟ با وجود لایههای حساس به رنگ در پایه این فیلمها، تغییرات جزئی دما در حد نصف درجه سانتیگراد باعث بروز اعوجاج رنگ خواهد شد. در سیستم ظهور فیلم رنگی دما بصورت اتوماتیک بوسیله دستگاه ظهور تنظیم و ثابت نگه داشته میشود. با ظهور مداوم، که در لابراتوارهای بزرگ انجام میگیرد، ثابت نگه داشتن قدرت احیاکنندگی داروی ظهور اهمیت بسزایی دارد. این کار معمولاً با داروهای تقویتی که با علامت R مشخص مشوند، صورت میگیرد. داروهای تقویتی را بر حسب سانتیمتر مربع از ظهورهای صورت گرفته به داروی اصلی میافزایند.
در ظهور ریورسال رنگی، بر خلاف ریورسال سیاه و سفید مرحله نوردهی مجدد در کار نیست. ظهور دوم بلافاصله بعد از بلیچ صورت میگیرد. پایه فیلم ریورسال رنگی نیز بر خلاف سایر فیلمهای رنگی (نور روز و نور شب) شفاف است.
داروهای ظهور ریورسال رنگی، قبلاً انواع متفاوتی داشتند و ظهور آنها فقط در کارخانه سازنده آن امکان داشت. در بستهٔ هر فیلم ریورسال، یک پاکت به آدرس کارخانهٔ سازنده آن فیلم وجود داشت که هزینه پستی آن نیز توسط خود کارخانه تقبل شده بود. بعد از نوردهی فیلم داخل آن پاکت قرار داده شده و ارسال میگردید. کارخانه، فیلم را ظهور و به آدرس عکاس ارسال مینمود.
استفاده همهگیر فیلمهای ریورسال موجب بوجود آمدن داروی واحدی به نام ئی-۶ گردید. فعلاً تقریباً تمامی فیلمهای ریورسال رنگی با این دارو قابل ظهور هستند.
کشفی خارج از زمان
در دسامبر سال ۱۹۹۹ در نشریه Nature که توسط ژاکلین بللونی (Jacqueline Belloni) و مونا ترهکوئر (Mona Treguer) منتشر شده است، هیند رمیتا (Hynd Remita) و رنه دی کیسر (René de Keyser) چگونگی تاثیر نور بر فیلم را نشان دادند. این اختراع توسط بخش شیمی شرکت آگفا به عنوان یک نتیجه ثبت شد، ولی بخاطر رکود بازار عکاسی آنالوگ، هیچ کاربرد و عداید تجاری بدست نداد.
محبوبیت
عکاسی آنالوگ به عنوان یک علاقمندی، در میان افراد رواج دارد. مجامع زیادی برای تبادل نظر در خصوص شیوههای جدید و متعدد بوجود آمده است. در میان نسلهای جوانی که به عکاسی سنتی علاقمند شدهاند، جمع آوری و خرید و فروش بیش از ۶۰ قلم از تجهیزات عکاسی که در بیشتر در قرن ۱۹ مورد استفاده بود، گسترش خاصی پیدا کرده است.
عکاسی پلاروید (فوری) یکی از محبوب ترین ابزارهای عکاسی آنالوگ، در مواجهه با انقلاب دیجیتال است. بطوری که تولید فیلم پلاروید تا سال ۲۰۰۸ ادامه داشت! در یک پروژه غیر ممکن، یک شرکت در پی تولید محصولات جدید برای دوربینهای قدیمی پلاروید، بمنظور بازیابی تکنیکهای آنالوگ عکاسی پلاروید (فوری) بر آمده بود.
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب